[ad_1]
اقتصاد بخش عمومی یکی از مباحث اقتصادی است که روزانه با آن سرو کار داریم. در اقتصاد بخش عمومی مفاهیم و تعاریفی مانند کالای عمومی،انواع کالای عمومی، مالیات و دلایل دخالت دولت در اقتصاد، بررسی میشوند. در این نوشتار، با کالای عمومی به عنوان یکی از این سرفصلها، آشنا خواهیم شد.
کالای عمومی چیست؟
به صورت کلی، دولت نقش مهمی در تامین کالاهایی مانند زیرساختها، امنیت، آموزش و موارد مشابه، ایفا میکند. این کالاها را، «کالای عمومی» (Public Good) مینامند. به عبارتی میتوان گفت، تهیه کالاهای عمومی در هر درجهای به عملکرد بهتر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه، میانجامد. همچنین، کالاهای عمومی ارتباط نزدیکی با مسئله سواری مجانی و نظارت بر اکسترنالیتیها یا پیامدها دارند. برای مثال، به عقیده فیلسوفان، برای دستیابی به دموکراسی در جوامعه، به سطح معینی از آموزش نیاز داریم که این آموزش در شکل کالای عمومی و توسط دولت تامین میشود.
در واقع، میتوان گفت در تامین کالای عمومی یا در کل در اقتصاد بخش عمومی، هدف همیشه الزاماً حداکثر کردن سود اقتصادی نیست. درواقع، دولت میتواند با تامین این کالاها یا دریافت هزینه اندک بابت آنها و تخصیص دادن یارانه به آنها، بر رفاه اجتماعی تاثیر داشته باشد. امکان دارد سود اقتصادی ناشی از فعالیتهای دولت تحت عنوان تامین کالای عمومی در مقایسه با سایر فعالیتهای اقتصادی،در مدت زمان طولانیتری بدست بیاید.
تعریف کالای عمومی
عموماً، در رابطه با معرفی نظریه کالای عمومی به اقتصاد مدرن، از «پاول سموئلسن» (Paul Samuelson) – برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۰ میلادی- یاد میکنند. در ادبیات معاصر، کالای عمومی را «غیررقابتی» (Non-rivalry) در نظر میگیرند. غیررقابتی بودن یعنی مصرف کالا توسط فرد «الف»، توانایی مصرف آن کالا را بوسیله افراد دیگر، تحت تاثیر قرار ندهد. برای مثال، اگر خانم «تجلی» ۳ کیلوگرم برنج مصرف کند، دیگر امکان مصرف ۳ کیلوگرم برنج برای خانم «بشارتی» وجود نخواهد داشت اما لذت بردن خانم تجلی از موسیقی سنتی، توانایی لذت بردن خانم بشارتی از این نوع موسیقی را محدود نمیکند. بنابراین، قطعه موسیقی سنتی در این مثال غیررقابتی و برنج، کالای رقابتی به شمار میرود.
چندین سال پس از تعریف ارائه شده توسط ساموئلسون، «ریچارد ماسگریو» (Richard Musgrave) ویژگی دیگری را نیز برای کالای عمومی در نظر گرفت. این ویژگی «غیرقابل استثنا» یا غیرقابل تخصیص (Non- excludability) بودن است. مطابق عنوان آن، زمانی یک کالا تخصیصپذیر است که بتوانیم افراد دیگر را از مصرف آن کنیم. به زبان ساده، یعنی در اطراف آن کالا، نردهای را قرار دهیم. مثالی مناسب از کالای تخصیصپذیر، زمین است اما چراغهای روشنکننده خیابان، غیرقابلتخصیص به شمار نمیروند. شما نمیتوانید افراد را در خیابان از استفاده از نور بوجود آمده از روشن بودن چراغ، منع کنید. اگر آقای «جهانی» مبلغی برای ساخت و قراردادن چراغ در خیابان پرداخت کند و هزینهای متحمل شود، نمیتواند آقای «میرزایی» را از استفاده و سود بردن از آن منع کند. در اقتصاد معاصر، کالاها در صورتی عمومی در نظر گرفته میشوند که هر دو ویژگی غیر رقابتی بودن و تخصیصناپذیر بودن را داشته باشند. به صورت کلی، تعریف اقتصادی کالای عمومی رابطه کمرنگی با عرضه شدن آن توسط دولت – بخش عمومی – یا بخش خصوصی دارد.
مثالهایی از کالای عمومی
در این بخش، مثالهایی از کالای عمومی معرفی شدهاند.
- امنیت
- آموزش و علم
- زیرساخت
- محیط زیست
- سلامت عمومی
امنیت
امکان زندگی در کمال امنیت و آرامش در محل زندگی، شهر یا کشور، از جمله کالاهای عمومی به شمار میرود زیرا امکان جلوگیری از نفع بردن افراد از فضایی محافظتشده و با امنیت بالا وجود ندارد. همچینن، لذتبردن یک فرد از امنیت محیط، تاثیری بر لذت بردن فرد دیگر، نخواهد داشت.
آموزش و علم
کالای عمومی بودن آموزش و علم به ممکن است ملموس نباشد. برای مثال، به سادگی میتوان افرادی را از تحصیل محروم کرد و بنابراین تحصیل در دانشگاهی مانند «موسسه فناوری ماساچوست» در ایالات متحده آمریکا، کالای خصوصی در نظر گرفته شود. بااینحال، در کل هرچه جامعه تحصیلکردهتر باشند، افراد بیشتری از این دانشآموختگی جمعی، منتفعت کسب خواهند کرد. اقتصاد در جمعیتی با دانش بالاتر، پویاتر خواهد بود و همگان در اقتصادی پویا، به منفعت دست پیدا میکنند. زمانی که یک ایده (مانند یک نظریه علمی) شکل میگیرد، محروم کردن سایران از پیامدهای آن، ممکن نخواهد بود. البته، در صورتی که این ایده فاقد جواز ثبت اختراع باشد. در اینجا مهم است که میان ایده علمی و تجسم فیزیکی آن تفاوت قائل شویم. برای مثال، ایده موتور بخار، کالای عمومی است اما امکان دارد موتور بخارهای معینی، قابل تخصیص و رقابتپذیر باشند.
زیرساخت
در نظر گرفتن زیرساخت به عنوان کالای عمومی به جزییات نوع معین آن و فناوریاش، بستگی دارد. همین توضیح را برای دسترسی به شبکه جهانی وب نیز میتوان ارائه داد. یکی از دلایلی که زیرساختها به عنوان کالای عمومی در نظر گرفته میشوند، اکسترنالیتیهیا مثبت متعدد آنهاست.
محیط زیست
به صورت کلی، منع کردن افراد از بهرهبردن از هوای پاک، امکانناپذیر است. در صورتیکه افراد زباله تولید نکنند، امکان منع استفاده آنها، از هوای پاک، وجود نخواهد داشت.
سلامت عمومی
جمعیت مثبت به روشهای متفاوتی به افراد جامعه نفع میرساند. برای مثال، هرچه جمعیت کمتری به بیماری مسری مبتلا باشد، امکان ابتلای فرد جدید به این بیماری نیز کمتر است. همچنین، جمعیت سالمتر، بهرهورتر خواهند بود و تاثیر این عامل همانند تاثیر همگانی شدن تحصیل و آموزش است.
کالاهای عمومی و پیامدهای آنها
به زبان اقتصادی، «اکسترنالیتی» یا پیامد، آثار اقتصادی تراکنشهای انجامشده بر افرادی است که جز طرفین تراکنش، نبودهاند. یکی از مهمترین مثالها، آلودگی است. شرکتی کالایی تولید میکند که در فرایند تولید ضایعات نیز بوجود میآید. حال امکان دارد افرادی که نه تولیدکننده و نه مصرفکننده این کالاها بودهاند، در اثر ضایعات تولیدشده، به بیماری دچار شوند. اگر این آثار اقتصادی نامطلوب باشند، آنها را اکسترنالیتی منفی یا پیامد منفی مینامند و برعکس.در صورت فعالیتهای زنبود تولیدکننده عسل، گردهافشانی انجام میشود و این برای افرادی که متقاضی عسل تولیدشده نیستند هم، منفعت به همراه دارد و این پیامد مثبت به شمار میرود.
کالاهای عمومی، پیامدهای مثبت به وجود میآورند. فرض کنید که گروهی از داوطلبان گردهم آیند و از رسانهای در ازای پرداخت مبلغ، درخواست برنامههای رادیویی داشته باشند. در اینصورت، حتی افرادی که عضوی از تراکنش نبودهاند، از این فعالیت/ منفعت کسب میکنند. اگر گروهی از شهروندان تصمیم به پاکسازی پارکهای عمومی بگیرند، عموم شهروندان از این تصمیم نفع میبرند، حتی افرادی که نقشی در این عمل نداشته باشند.
فیلم آموزش آشنایی با اقتصاد بخش عمومی ۲
در اقتصاد بخش عمومی، کالای عمومی و مفاهیم زیرمجموعه آن، مورد توجه قرار میگیرد. برای یادگیری اقتصاد بخش عمومی میتوانید از دوره تدوینشده توسط «سایت» استفاده کنید. این دوره ۳ساعته در ۶ درس، مهمترین سرفصلهای اقتصاد بخش عمومی را بررسی میکند. در ادامه، این سرفصلها معرفی شدهاند
در درس اول، با تعریف اقتصاد بخش عمومی یا ضرورت وجود بخش دولتی و حدود و وظایف دولت آشنا میشوید. درس دوم به بررسی وظایف اقتصاد بخش عمومی پرداختهشده است. در درس سوم، اقتصاد رفاه یا نقش دولت در توزیع درآمد را میآموزید. در درس چهارم، پیامد خارجی یا اکسترنالیتی را فرا میگیرید. برای آموزش دلایل دخالت دولت در اقتصاد باید به درس پنجم مراجعه کنید. در نهایت، در درس ششم، کالای عمومی و مفاهیم زیرمجموعه آن را به خوبی فراخواهیدگرفت. این دوره برای دانشجویان رشتههای اقتصاد و مدیریت و سایر علاقهمندان به اقتصاد بخش عمومی، مفید به شمار میرود.
کالای عمومی خالص چیست؟
کالاهای عمومی میتوانند خالص یا ناخالص باشند. کالاهای عمومی خالص به صورت مطلق، غیرقابل تخصیص و رقابتناپذیر هستند و کالاهای عمومی ناخالص، تا حدودی از این ویژگیها پیروی میکنند. یعنی کاملاً غیرقابل تخصیص و رقابتناپذیر نیستند.
پیامدهای تولید کالای عمومی
تولید کالای عمومی، پیامدها یا اکسترنالیتی مثبت به همراه دارد که عموماً فرد تولیدکننده در ازای آن مبلغی دریافت نمیکند. برای مثال، تزریق واکسن همگانی در زمان همهگیری کرونا، برای جامعه و اقتصاد کشور موردنظر، پیامدهای مثبتی را بوجود میآورد.
مقدار بهینه تولید کالای عمومی چیست؟
دولت تا زمانی به تولید کالای عمومی ادامه میدهد که «منفعت نهایی» (Marginal Benefit) برابر «هزینه نهایی» (Marginal Cost) باشد. میزان تقاضای کل برای کالای عمومی، برابر جمع افقی تک تک تقاضاهاست. تقاضای کل نشاندهنده قیمتی است که جامعه در ازای دریافت مقدار معینی از کالای عمومی، میپردازد. شیب منحنی تقاضا برای کالای عمومی – به علت نزولی بودن مطلوبیت نهایی – به سمت پایین قرار گرفته است. منحنی عرضه به علت نزولی بودن بازدهی نهایی، شیبی به سمت بالا دارد. زمانی کالای عمومی به میزان بهینه تولید میشود که مقدار عرضهشده (هزینه نهایی) برابر مقدار تقاضاشده (منفعت نهایی) باشد. دولت برای تامین کالای عمومی معین، از تحلیل هزینه-فایده استفاده میکند. در صورت بیشتر بودن منفعت نهایی از هزینه نهایی، کالا تولید خواهد شد.
انواع کالا در اقتصاد
۴ نوع کالا در اقتصاد وجود دارد که مطابق توضیحات پیشین، بر اساس دو ویژگی تقسیمبندی میشوند. اولین ویژگی تخصیصناپذیری و دومین ویژگی رقابت ناپذیری است. از ترکیب این دو ویژگی، به ۴ نوع کالا دست مییابیم.
ویژگیها | تخصیصپذیر | تخصیصناپذیر |
رقابتپذیر | کالاهای خصوصی | کالاهای مشترک |
غیررقابتپذیر | کالاهای کلوپی | کالای عمومی |
کالاهای خصوصی
کالاهایی رقابتپذیر و قابل تخصیص به شمار میروند. از جمله این کالاها میتوان به مواد غذایی، پوشاک و گلها اشاره کرد. عموماً، تعداد این کالاها محدود است و فروشندگان یا صاحبان آنها، میتوانند از لذت بردن سایران در اثر استفاده از این کالاها، جلوگیری کنند. به علت کمیابی نسبی، برای دریافت اغلب کالاهای خصوصی باید مبلغی پرداخت شود. این کالاها همان منابع کمیاب اقتصادی هستند که بر سر بکارگیری آنها، رقابت بوجود میآید. از آنجاییکه، برای تهیه کالای خصوصی نیاز به پرداخت است، در این مورد با سواری مجانی کمتری مواجه میشویم.
کالاهای کلوپی
این کالاها قابل تخصیص هستند اما رقابتپذیر به شمار نمیروند. برای استفاده از این کالاها، همانند عضویت در یک کلوپ، باید مبلغی بپردازید. و میتوان کسانی که مبلغی را نپرداختهاند از استفاده از کالا، منع کرد. از جمله این کالاها میتوان به شبکههایی در تلوزیون اشاره کرد که برای تماشای آنها باید مبلغی پرداخت شود. برای بکارگیری این کالاها، به پرداختی اولیه نیاز است اما پس از پرداخت آن مبلغ ابتدایی، کالاها غیررقابتپذیر خواهند بود.
کالاهای مشترک
این دسته از انواع کالا در اقتصاد، به علت رقابتپذیری و غیرقابل تخصیص بودن، بیش از اندازه مصرف میشوند و پدیده ای بوجود میآید که «تراژدی منابع مشترک» (Tragedy of the Commons) نام دارد. در این وضعیت، افراد بدون توجه به پیامدهای بلندمدت و تنها با درنظر گرفتن آینده نزدیک، کالاها را به صورت بیرویه مصرف میکنند. از جمله منابع یا کالاهای مشترک میتوان به شیلات دریای آزاد، اشاره کرد. در این آبها، تخصیصی انجام نمیشود و افراد بدون محدودیت ماهیگیری میکنند و این خطر کمبود این منابع را در آینده به همراه خواهد داشت.
کالای عمومی
این کالاها غیرقابل رقابت و تخصیصناپذیر هستند. یعنی با استفاده یک فرد از آنها، توانایی استفاده فرد دیگر، محدود نمیشود و اینکه نمیتوان از استفاده آنها توسط افراد دیگر، جلوگیری کرد. شناختهشدهترین نمونههای کالاهای عمومی، هوای پاکیزهای است که تنفس میکنیم. پارکهای عمومی و چراغهای قرارگرفته در خیابان نیز از دیگر نمونههای کالای عمومی به شمار میروند. امکان دارد کالای عمومی، به ظاهر شدن پدیدهای تحت عنوان «مسئله سواری مجانی» (Free Rider Problem) دامن بزند. یعنی افراد ممکن است سعی کنند از منافع بوجود آمده از کالایی استفاده کنند، بدون اینکه کوچکترین مبلغی را به ازای آن، پرداخت کرده باشند. در اثر این مسئله، محتمل است که عرضه کالاها یا خدمات عمومی معینی کاهش یابد.
سخن پایانی
در این نوشتار یا مفهوم کالای عمومی و تعریف زیرمجموعه آن آشنا شدیم. دلایل متعددی وجود دارد که چرا کالای عمومی اصولاً توسط دولت تولید میشوند. امکان دارد هزینه تولید این کالاها قابل توجه باشد و بخش خصوصی توانایی تقبل این هزینهها را نداشته باشد. از طرفی ، ممکن است منفعت تولید کالاهای عمومی باوجود هزینههای بالای آن، در بلندمدت رفاه بیشتری را برای جامعه به همراه داشته باشد. در نتیجه، دولت به تامین کالاهای عمومی میپردازد.
[ad_2]
لینک منبع