خاطرم هست از بچگی پدرم خدا بیامرز همیشه بدن من رو ماساژ می داد، تقریبا 7 سالم بود که من رو کلاس ژیمناستیک ثبت نام کرد دقیقا تابستونی بود که از مهرماه اون سال باید میرفتم مدرسه و بخاطر ذوقی که داشت خودش صبح با ماشینش (یک پیکان سبز رنگ) میبرد کلاس و دو ساعت منتظر میشد تا برگردم.
شاید اون موقع متوجه نمیشدم اما بزرگ تر که شدم خیلی خوشحال بودم بابت اینکه اولین ورزش و تمرین آمادگی جسمانیم ژیمناستیک بود، به جرات می تونم بگم تمام انعطاف بدنم تا الان رو مدیون همون یکسال ژیمناستیک سن 7 سالگیم هستم (بچه های خودم رو هم تو همین سن ژیمناستیک گذاشتم)
استعدادم تو یادگیری بشدت بالا بود چون بدنم بخاطر ماساژهایی که دیده بود و سن پایین کاملا آماده هر انعطافی بود همین باعث شده بود از بقیه بچه ها جلوتر باشم و متاسفانه بی پروا شده بودم، حرکاتی مثل پشتک و نیم وارو خیلی برام راحت بود بنابراین هر جا مهمونی دعوت بودیم طبق عادت همه بچه پسرها براشون آکروبات بازی می کردم.
حدوداً یکسال از تمرینات ژیمناستیک رو پشت سر گذاشته بودم که طبق سنت هر ساله ماه محرم اقوام خونه عموم جمع شده بودن برای برپایی دیگ شوله شون (برای وفات امام رضا (ع) هر سال نذر داشتن) منم تو اون شلوغی بچه هارو دور خودم جمع کرده بودم ولی چشمتون هیچ وقت روز بد نبینه روی پله گرد طبقه اول اومدم براشون نیم وارو اجرا کنم که دیگه هیچی متوجه نشدم ….
چشمام که باز شد دیدم تو بیمارستانم و فقط عموم با بابام خدا بیامرز بالاسرم هستن، اونجا تازه متوجه شدم وقتی نیم وارو زدم چون پاگرد حفاظ نداشته از همون بالا (حدود 12 تا پله) با سر اومدم طبقه همکف بنظرم با سلام صلوات زنده موندم …
از همه اینها که بگذریم بشدت از ژیمناستیک راضی هستم اگر بچه ها تو سن پایین 6 تا 10 سالگی شروع کنن واقعاً به درد قدرت بدنی و تناسب اندامشون تو بزرگسالی خواهد خورد فقط شرطش اینه کنترل شده تمرین کنن.